درمان وجودی: خودتان معنای زندگیتان را بیافرینید.
نویسنده: کورتنی آکرمَن
مترجم: نوید فردوسیپور
ویراستار: بهنوش عافیتطلب
احتمالاً با شنیدن یا خواندن کلمهی «وجودی»[1] فرضیات یا تداعیهایی به ذهنتان خطور میکند.
شاید یاد فیلمها یا کتابهایی بیفتید که پیام اصلیشان این است که بالاخره «همه میمیرند».
شاید فیلسوفانی را به یاد بیاورید که در دبیرستان یا دانشکده دربارهشان خواندهاید که با آن چهرههایشان در کتابهای درسی به نظر میرسید برای ترشرویی گوی سبقت را از هم میربودند.
ممکن است نوجوانان دمدمیمزاجی را به خاطر بیاورید که مشکی میپوشند و به موسیقیای گوش میکنند که اضطراب از سَرورویش میبارد و بحران هویت را فریاد میزند.
اگرچه این رفتارها ممکن است جلوهای از دلمشغولی به مضامین وجودی یا برداشت فیلسوفی تازهکار از وجودگرایی باشد، قطعاً از واقعیت مکتب وجودی تصویر درستی بهدست نمیهد؛ یک وجودگرای معمولی نه دائماً افسرده است و نه همیشه درگیر مرگ!
در ادامه در خصوص اینکه مکتب وجودی واقعاً چیست و درمانی که بر اساس این فلسفهی جذاب ایجاد شده است، بحث خواهیم کرد.
تئوری وجودی: رویکردی متفاوت به معنا
مکتب وجودی دیدگاه منحصربهفردی به معنا دارد که آن را از خطوط اصلی فلسفههای پیش از آن متمایز میکند و میگوید هیچ معنای ذاتیای وجود ندارد.
نه اینکه اصلاً معنایی وجود نداشته باشد، بلکه معنای ذاتی و از پیش معینشدهای بهصورت «پیشفرض» در دنیایمان وجود ندارد. هر معنایی که از دنیایمان برمیآید، خودمان به آن دادهایم.
تصادفی نیست که این فلسفهی بحثبرانگیز و کاملاً متفاوت طی دوران رکود بزرگ[2]، وحشت پس از جنگ جهانی دوم و بهبودی اوضاع متعاقب آن موردتوجه قرار گرفت. پس از مواجهه با واقعیتهای جنگ، قحطی گسترده و فقر، برای بسیاری از افراد کمکم این پرسش مطرح شد که آیا
اصلاً چیزی بهاسم نظمی طبیعی یا مجموعهای از قوانین بر هستیمان حاکم است؟
از این گذشته، اگر جنگ میتواند باعث چنین ویرانیهای عظیمی در ابعاد جنگ جهانی دوم شود، چه چیزی، چه کسی و برای چه هدفی اجازه میدهد که چنین ویرانیای اتفاق بیفتد؟
ناگهان جاذبهی نگاه به کلیسا، دولت یا منابع دیگر قدرت برای معنابخشی خدشهدار شد. با افول منابع معمول قدرت، مردم بهجای اینکه در دنیای گستردهی بیرون بهدنبال معنای زندگیشان بگردند، شروع به جستجو در درون خود کردند.
از نظر مکتب وجودی مردم آزادند و مسئول انتخابهایشان؛ بنابراین تکیه بر نهادها یا افراد دیگر را برای انتخابهای اخلاقی، نامعتبر و مانع رشد شخصیشان میدانند. بر اساس آموزههای وجودی، برای پیداکردن معنا باید به درونمان بنگریم تا ارزشهایمان را بیابیم و تصمیماتی بگیریم که زندگیمان را شکل دهد.
اندیشهی وجودی از زمان نیچه و کییِرکگور[3] (اوایل تا اواسط دههی 1800) بین فیلسوفان مطرح شد؛ اما این فلسفه از زمان وقایع تکاندهندهی دههی چهل و پنجاه محبوبیت بیشتری پیدا کرد. با توجه به افزایش محبوبیت و تأثیرش بر تفکر رایج، توجه روانشناسی مجدداً به این فلسفه معطوف شد.
از دل این شرایط، نوع جدیدی از درمان برای کمک به افرادی که در تکاپوی رفع دغدغههای وجودیشان بودند به وجود آمد و آن درمان وجودگرا بود.
تعریفی از درمان وجودی یا رواندرمانی وجودی
درمان وجودی یا رواندرمانی وجودی بر اساس برخی ایدههای اصلی فلسفهی وجودگرایی، از جمله موارد زیر، بنا شده است:
ما مسئول انتخابهایمان هستیم.
بهدلیل انتخابهایمان منحصربهفرد هستیم و همواره از طریق این انتخابها خود را بازسازی میکنیم.
معنای زندگیمان را خودمان میسازیم.
اضطراب ویژگی طبیعی زندگیمان است.
باید با اضطرابمان کنار بیاییم تا بتوانیم با اصالت زندگی کنیم (برنهام و پاناندروپولوس، بدون تاریخ).
درمان وجودی بر اساس اصول فوق و با هدف کمک به مراجعان در پذیرش و غلبه بر این ترسهای وجودی انسان بنا شده است:
- آزادی و مسئولیتپذیری
- مرگ
- تنهایی
- پوچی (والیوس،2016)
مواجهه با هرکدام از موارد فوق یا درک اینکه در نهایت با یکی یا همهی آنها روبهرو خواهیم شد، ممکن است باعث ایجاد احساس ترس یا اضطراب شدید شود و بهطور بالقوه به اختلالات روانی و عاطفی زیادی بینجامد.
ممکن است هر از چندی فقط با فکرنکردن به ناگزیربودن مرگ یا تنهایی یا انکار این امر اجتنابناپذیر، احساس آرامش کنیم؛ اما فرار از واقعیت برای رسیدگی به مسائل واقعی زندگی کمکمان نمیکند. بدون پذیرش و کشف راهی برای زندگی با وجود این واقعیتها دربارهی انسان، نمیتوان بااصالت زندگی کرد.
درمان وجودی مُراجعان را در انتخابهایی منطبق با ارزشهایشان و قبول مسئولیت انتخابهایشان کمک میکند تا بتوانند اصیلتر زندگی کنند. تمرکز این شکل درمان بر روشهای موهوم یا تعیین تکالیف برای رسیدن به نتایج مطلوب نیست. نکته این است که این درمان لزوماً به یادگیری مهارتی خاص یا عادتی ویژه نیاز ندارد؛ بلکه خَلق رابطهای واقعی و اصیل با زندگی مورد توجه است.
بههمین ترتیب، درمانگران وجودی نیز متخصصان سردمزاج و منزوی برجعاجنشینی نیستند که برای شفای مراجعان، ترکیبی جادویی از تمرینها و تکالیف مختلف را معیّن کنند. اتفاقاً درمانگران وجودی همنوعانی هستند که سفرهایی مشابه را پشتسر میگذارند و مثل مراجعان با همان حقیقتهای اجتنابناپذیر حاکم بر وضعیت انسانی سروکار دارند (دایموند، 2011).
بنیانگذاران درمان وجودی
با توجه به تلاشهای اولیهی رَنک[4] در ترکیب مکتب وجودی با روانکاوی، او را میتوان «بنیانگذار» درمان وجودی دانست (درمان خوب، 2013). او با اینکه در آغاز، کارش را بیشتر با فروید و نظریههای روانکاوی آغاز کرد، پس از مدتی بهجای گذشته بر زمان حال متمرکزتر شد و بیشتر احساسات ذاتی انسان را به رسمیت شناخت.
پُل تیلیش[5] و رولو مِی[6] مشعل درمان وجودی را روشن نگه داشتند و در میانهی قرن بیستم به جریان اصلی آن کمک کردند. (والیخوس، 2016).
اتو رَنک
اروین یالوم، یکی دیگر از شخصیتهای مهم درمان وجودی، در کل یازده عامل درمانی خود را به گروهدرمانی اضافه کرد که شامل اهمیت پذیرش و یادگیری زندگی همراه با ترسهای وجودی بود. اقدامات او به ترویج درمان وجودی بهعنوان نوعی درمان کمک کرد، ضمن اینکه بخشی از این یازده عامل یالوم به سایر روشهای گروهدرمانی هم اضافه شد (درمان خوب، 2015).
شرایط مناسب درمان وجودی
درمان وجودی برای هر فرد یا هر موقعیتی مناسب نیست. مانند سایر روشهای درمانی، شرایطی وجود دارد که این درمان را مؤثرتر میکند و در برخی شرایط هم انواع دیگر درمان توصیه میشود.
درمان وجودی روشی عالی برای درمان ناپایداریها یا اختلالات روانی و عاطفی ناشی از اضطرابهای اساسی زندگی انسان است (اضطرابهای ناشی از مرگ، تنهایی، پوچی و آزادی و مسئولیت که در بالا به آنها اشاره شد).
این امر بهویژه برای افرادی با ذهن باز و مشتاق کشف موضوعات پیچیدهتر زندگی و همچنین کسانی که در جستجوی معنا و در تکاپوی یافتن آن هستند مؤثر خواهد بود ( والئوس، 2016).
با توجه به ماهیت مکتب وجودی، این درمان به جای تشویق به تلاش کوتاهمدت که ممکن است بهمحض پایان جلسات، مُراجع انگیزهاش را برای ادامه از دست بدهد، بهاحتمال زیاد به مراجعان کمک میکند تا تغییری پایدار در نوع نگاه خود ایجاد کنند.
درعینحال تمرکز درمان وجودی بر اضطرابهای اصلی زندگی بشر ممکن است منجر به نادیدهگرفتن نگرانیهای دمدستیتر یا بیتوجهی به مسائل اساسیای شود که مراجع با آن روبهرو است. کمک به مراجع برای غلبه بر ترس از مرگ خوب است؛ اما اگر او با توهمهای پارانوئیدی[7] نیز مواجه باشد، غلبه بر ترس وجودی از مرگ ممکن است در حال حاضر اولویت اصلیاش نباشد.
این نوع درمان ممکن است برای کسانی که نمیخواهند در مسائل عمیق وجودی غوطهور شوند و بهویژه کسانی که عمداً از رویارویی با این ایدهها اجتناب میکنند مضر باشد. اگرچه کنارآمدن با این موارد اجتنابناپذیر برای همه سودمند است، باید توجه داشت همهی افراد در تمام لحظات آمادهی پذیرش ایدههای وجودی نیستند.
جلبتوجه برخی افراد به مرگ، تنهایی و پوچی ممکن است منجر به عواقب ناخواستهای از جمله افسردگی شدید، فکر خودکشی یا حتی اقدام به آن شود.
به همین ترتیب، فردی که فقط بهدنبال راهحلی سریع برای چالشهای کنونیاش است، ممکن است آماده یا مایل به درگیری با چنین شکل عمیقی از درمان نباشد (والیخوس، 2016).
رابطهی درمانگر و مُراجع در درمان وجودی
با اینکه رابطهی درمانگر و مُراجع در هر شکلی از درمان حیاتی است، در درمان وجودی اهمیت مضاعفی دارد. همان طور که پیش از این هم اشاره شد، درمانگران متخصصانی دستنیافتنی نیستند که با بزرگواری مراجعان را از طریق کشف وجود خودشان راهنمایی کنند؛ بلکه همنوعانی هستند که خود ترس و اضطراب وجودی را تجربه کردهاند و قصدشان کمک به دیگران در فرایند دشوار پذیرش و زیستن با امور اجتنابناپذیر زندگی انسان است.
درمانگر موجودی منفعل و خنثی در اتاق درمان نیست؛ بلکه شرکتکنندهای فعال در جلسات درمان است که برای تسهیل بهبود مراجع باید به صورت واقعی با او رابطه برقرار کند. در درمان وجودی ارائهی چهرهای خونسرد و حرفهای بیشتر از اینکه کمک کند ممکن است آسیبزننده باشد؛ چراکه مراجع نیاز دارد تا با درمانگرش در سطح فردی ارتباط برقرار کند.
ممکن است روشها یا ایدههای درمان وجودی از ترکیب دیگر روشهای درمانی، از جمله درمان شناختی، رفتاری، روایتدرمانی و موارد دیگر به وجود آمده باشد؛ اما موفقیت همهی جلسات درمان وجودی به رابطهی سازنده و نزدیک درمانگر و مراجع بستگی دارد (دیاموند، 2011).
پیام اصلی متن
این متن مقدمهای بود برای معرفی ایدهی نوعی درمان مبتنی بر اصالت وجود.
امیدوارم این مقاله درک درستی از چیستی درمان وجودی، چگونگی کارکرد و مزایایش برای شما یا مراجعانتان ایجاد کرده باشد.
[1] existential
[2] رکود بزرگ اقتصاد امریکا که طولانیترین و شدیدترین رکود اقتصادی در تاریخ شکلگیری دنیای صنعتی مدرن بوده، از اواخر سال 1929 میلادی آغاز و تا اوایل دههی 1940 در امریکا ادامه یافت. بزرگی این رکود به اندازهای بود که نه تنها اقتصاد امریکا، بلکه اقتصاد دیگر کشورهای جهان را نیز تحتتأثیر قرار داد و به جنگ جهانی دوم ختم شد.
[3] søren kierkeɡaard
[4] Otto Rank
[5] Paul Tillich
[6] Rollo May
[7] paranoid delusions در این اختلال فرد با ظن و شک، اعمال و رفتار دیگران را تفسیر میکند. او رفتار اطرافیان را تهدیدآمیز، تحقیرآمیز و آسیبزننده میبیند.
منابع:
Burnham, D., & Papandreopoulos, G. (n.d.). Existentialism. In Internet Encyclopedia of Philosophy. Retrieved from http://www.iep.utm.edu/existent/
Diamond, S. A. (2011, January 21). What is existential psychotherapy? Psychology Today. Retrieved from https://www.psychologytoday.com/blog/evil-deeds/201101/what-is-existential-psychotherapy
Good Therapy. (2013). Otto Rank (1884-1939). Good Therapy. Retrieved from https://www.goodtherapy.org/famous-psychologists/otto-rank.html
Good Therapy. (2015). Irvin Yalom. Good Therapy. Retrieved from https://www.goodtherapy.org/famous-psychologists/irvin-yalom.html
Vallejos, L. M. (2016). Existential psychotherapy. Good Therapy. Retrieved from https://www.goodtherapy.org/learn-about-therapy/types/existential-psychotherapy
برای دریافت متن در قالب کتابچهی pdf مناسب برای نمایشگر گوشیهای هوشمند پیوند زیر را انتخاب کنید:
برای خواندن مقاله به زبان اصلی این پیوند را بنگرید:
https://positivepsychology.com/team/courtney-ackerman/